top of page

عهد عتیق | کتابهای انبیای بزرگ

حزقیال

چیزهایی که باید بدانید

کتاب از کجا شروع می شود؟

کتاب در زمان تبعید* در بابل* آغاز می شود.

مکانهایی برای رفتن

خدا در ۴ داستان قضاوت می کند

حزقیال ۱:۴-۱۷:۵

 

جلال* خدا معبد را ترک کرد*

حزقیال ۹:۹-۲۰:۱۰

 

حزقیال همسرش را از دست داد

حزقیال ۱۵:۲۴-۱۷

 

حزقیال دیوار را تماشا کرد

حزقیال ۱:۳۳-۹

 

حزقیال دره استخوان های خشک را دید

حزقیال ۱:۳۷-۱۴

پایان کتاب کجاست؟

این کتاب حدود ۲۰ سال پس از شروع به پایان می رسد.

مردم برای دانستن

حزقیال

نبوکدنصر

 داستان حزقیال

کتاب حزقیال داستان یک پیامبر* است. او فرزند یک کشیش بود. نام او به معنای "خدا به شما قدرت خواهد داد". در ۳۰ سالگی خداوند او را به نبوت دعوت کرد*. [۱] او زمانی که برخی از مردم یهودا در بابل زندگی می کردند، برای خدا صحبت کرد. وقتی ارتش مردم را به بابل برد، او را نیز برد. او با مردم یهودا که در بابل زندگی می کردند صحبت کرد. او همچنین با مردمی که در یهودا ماندند صحبت کرد.

حزقیال قبل از اینکه خدا او را نبی کند، کشیشی بود*. بیشتر کتاب او نشان می دهد که خداوند مردم را قضاوت می کند. او از این نظر شبیه ارمیا بود. اما حزقیال کتاب خود را مرتب کرد. او اولین پیام خود را در ابتدا گذاشت. او آخرین پیام خود را در پایان گذاشت.

حزقیال زمانی که شروع به صحبت کرد۵ سال از سرزمین دور بود. کتاب او بیش از ۲۰ سال بعد به پایان می رسد. این پس از آن بود که بابل خانه خدا - معبد * را شکست. خدا یهودا را مجازات می کرد. آنها قوانین خدا را زیر پا گذاشتند. آنها از خدایان دروغین پیروی کردند. پس خداوند دشمنانشان را فرستاد تا آنها را مجازات کنند.

زمانی که حزقیال زندگی می کرد، پیامبران دروغین زیادی وجود داشتند. برخی از آنها همان پیامبرانی بودند که در زمان ارمیا زندگی می کردند. حزقیال به مردم هشدار داد که به سخنان پیامبران دروغین گوش ندهند*. این پیامبران* به مردم گفتند که خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد. وعده صلح دادند*. گفتند خدا نمی گذارد لشکر بابل آنها را بگیرد. اما حزقیال می دانست که صلح * وجود نخواهد داشت. خدا قومی را که هنوز در یهودا بودند قضاوت خواهد کرد.

مردم از خدا اطاعت نمی کردند. حتی کشیش ها نیز بد رفتار می کردند. آنها قوانین خدا را زیر پا گذاشتند. آنها از خدایان دروغین پیروی کردند. به خدا گوش نکردند. پس خدا حزقیال را فرستاد تا با آنها صحبت کند.

اما مردم به او گوش ندادند. بارها به آنها هشدار داد. و بارها به او گوش نمی دادند. روزی ارتش بابل به اورشلیم لشکر کشید و شهر را شکست. [۲] وقتی این اتفاق افتاد، حزقیال شروع به دادن پیام جدیدی به مردم کرد. او به مردم گفت که روزی خداوند آنها را به سرزمینشان باز خواهد گرداند. روزی خدا دوباره خانه اش را می ساخت. روزی خدا همه چیز را دوباره درست می کند. حزقیال این چیزها را به آنها گفت تا آنها را امیدوار کند*.

این کتاب بسیار شبیه کتابهای دیگری است که پیامبران داده اند. اما برخی از بخش‌های کتاب نشان می‌دهد که چه چیزی برای حزقیال مهم‌تر بوده است. یکی از آن چیزها جلال* خدا بود. او بارها درباره جلال خدا* صحبت می کند. خدا مردم را مجازات می کرد تا مردم دوباره نام او را گرامی بدارند. مردم به خدا گوش نداده بودند. آنها فراموش کرده بودند که او کیست. او این کارها را می کرد تا مردم به یاد بیاورند. او این کارها را انجام داد تا بدانند که او خداوند است*.

این کتاب از راه های زیادی برای روایت داستان استفاده می کند. گاهی حزقیال از رؤیاهای عجیب و غریب می گفت*. گاهی از آرزوهایش می گفت. گاهی خداوند از او می خواست که کارهای بسیار عجیبی انجام دهد. و آنچه را که خدا از او خواسته بود انجام داد. او این کارها را کرد تا به مردم نشان دهد منظورش چیست.

حزقیال نیز مانند ارمیا پیامی برای یهودا داشت. اما او همچنین پیام هایی برای کشورهای دیگر نیز داشت. خدا افرادی را که به یهودا آسیب رسانده بودند مجازات خواهد کرد. و خداوند قوم خود را روزی به سرزمین خود باز خواهد گرداند. [۳] معبد جدیدی می ساختند*. دوباره خدا را پرستش می کردند. و خداوند آنها را دوباره بزرگ خواهد کرد.

حزقیال هشداری برای ملت ها می فرستد. اگر به یهودا صدمه بزنی، خدا به تو صدمه خواهد زد. اگر زمانی که یهودا نابود شد خوشحال بودی، خدا روزی تو را غمگین می‌کند. خدا تمام دشمنان یهودا را نابود خواهد کرد. این همان چیزی بود که او به ابراهیم قول داد که انجام دهد.

هر که شما را برکت دهد، من برکت خواهم داد. هر که تو را نفرین کند، نفرین خواهم کرد.» [۴]

قسمت آخر کتاب در مورد چگونگی بازگرداندن مردم توسط خداوند صحبت می کند. او وعده هایی را که به داوود داده بود به خاطر می آورد. او یکی از خانواده داوود را برای پادشاهی می فرستد. [۵] او پادشاهی* را دوباره خواهد ساخت. اما خدا نه تنها معبد جدیدی را به مردم عطا خواهد کرد. [۶] خدا به مردم قلب جدیدی خواهد داد. [۷] وقتی این اتفاق می‌افتاد، آنها خدا را برای همیشه دوست می‌داشتند و پرستش می‌کردند. خداوند این کار را انجام می دهد تا به وعده ای که به موسی داده عمل کند. [۸] او به قولی که به ابراهیم داده بود وفا کرد. و به قولی که به داوود داده بود وفا کرد. [۹]

[۱] حزقیال ۱:۱

[۲] حزقیال ۱:۲۴-۵

[۳] حزقیال ۲۴:۲۸-۲۶

[۴] پیدایش ۳:۱۲

[۵] حزقیال ۲۴:۳۷-۲۸

[۶] حزقیال ۱:۴۰-۳۵:۴۸

[۷] حزقیال ۲۶:۳۳-۲۹

[۸] تثنیه ۴:۳۰-۶

[۹] دوم سموئیل ۱۵:۷-۱۶

bottom of page