top of page

عهد عتیق | کتاب های موسی

اعداد

چیزهایی که باید بدانید

کتاب از کجا شروع می شود؟

اعداد در بیابان نزدیک مرز سرزمینی که خدا به ابراهیم وعده داده بود آغاز می شود.

جاهایی که باید رفت

ایسرائیل پساور را جشن گرفت.

اعداد ۹

 

جاسوسان وارد کنعان شدند.

اعداد ۱۳

 

مردم اعتراض کردند و موسی دعا کرد.

اعداد ۱۴

 

آب از صخره جاری شد.

اعداد ۲۰

 

پیشگوی بدیهی و یک حیوان حرف زد.

اعداد ۲۲

کتاب به کجا ختم می شود؟

اعداد به پایان می رسد زیرا مردم درست در آن سوی رودخانه از سرزمینی که خدا به آنها وعده داده بود اردو زده بودند. آنها فقط ۴۰ سال سرگردان بودند.

مردم برای دانستن

موسی

هارون

جاسوس ها

کورا

بالاام

داستان اعداد

کتاب اعداد با فهرستی از اسامی آغاز می شود. و با یک لیست به پایان می رسد. این دو فهرست، ثبت زمان شمارش موسی از مردم است. اولین بار آنها را برای آماده شدن برای سفر به سرزمین موعود شمارش کرد. [۱] چهل سال بعد، او دوباره آنها را شماره کرد. نام کتاب اعداد اینگونه بود. اعداد در مورد آنچه در آن چهل سال اتفاق افتاد می گوید.

 

موسی مردم را در گروه های خانواده قرار داد. خدا قول داده بود که با آنها برود. چادر خدا نیز با آنها سفر می کرد. همه چیز آماده بود. خدا قرار بود آنها را به سرزمین ویژه ای که برای آنها انتخاب کرده بود هدایت کند. این دوران خوشی برای مردم بود. اگر خدا را اطاعت می کردند، زمین به زودی مال آنها می شد. اما آیا مردم همچنان به اطاعت خدا ادامه می دهند؟

 

مردم در ابتدا از رفتن به سرزمین خاصی که خداوند برایشان ساخته بود خوشحال شدند. موسی به مردم گفت که باید همچنان از خدا اطاعت کنند. آنها نباید مانند مردمی باشند که خدا را نشناختند. [۲] اما مردم شروع به شکایت کردند. درباره موسی و خدا بد گفتند. آنها به خدا اعتماد نکردند که به آنها کمک کند. می ترسیدند. پس مردم از خدا اطاعت نکردند. آنها درست مثل قبل عمل کردند. [۳]

 

خدا با مردم قهر کرد. پس خداوند از آسمان بر آنان آتش نازل کرد*. [۴] وقتی موسی خبر آتش را شنید، دعا کرد. وقتی موسی دعا کرد، خداوند آتش را برداشت.

 

به زودی مردم به مرز سرزمینی رسیدند که خدا به آنها وعده داده بود. موسی تصمیم گرفت ۱۲ مرد را بفرستد تا به آن سرزمین بروند و نگاهی بیندازند. او به آنها گفت که نگاه کنند و از آنچه دیدند گزارش دهند. وقتی مردها برگشتند، دو نفر از آنها گزارش خوبی دادند. آنها میوه های خوب را برای نشان دادن مردم آوردند. اما ۱۰ نفر از مردان گزارش بدی دادند. می گفتند شهرها دیوارهای بلندی دارند و غول هایی در آنجا دیده اند. مردم با گزارش خوب به حرف مردان گوش نکردند. آنها به مردانی که می ترسیدند و به خدا اعتماد نداشتند گوش دادند. [۵] آنها بسیار ترسیده بودند، بنابراین می خواستند به مصر برگردند.

 

وقتی خداوند دید که مردم از او اطاعت نمی کنند، بر آنها خشمگین شد. او به موسی گفت که آنها را مجازات خواهد کرد. اما موسی به درگاه خدا دعا کرد و خداوند آنها را بخشید. اما خدا تصمیم گرفت که تمام افرادی که علیه موسی مخالفت کردند هرگز به سرزمین نروند. همه بزرگسالان در کشور بیابانی خواهند مرد. آنها هرگز سرزمینی را که خدا وعده داده بود به ابراهیم بدهد، نخواهند دید. و همین اتفاق افتاد. مردم ۴۰ سال در صحرا راه رفتند. همه بزرگسالان مردند. اما خداوند وعده های خود را به ابراهیم و موسی فراموش نکرد. خدا همچنان مراقب مردم بود. آنها به سرزمین خاص نمی رفتند، اما فرزندانشان می رفتند. بچه ها رهبر جدیدی به نام جاشوا خواهند داشت. او یکی از مردانی بود که گزارش خوبی از این سرزمین داد. او آنها را به سرزمین ویژه هدایت می کرد. مرد دیگری که گزارش خوبی داد کالب نام داشت. او هم باید به داخل زمین برود.

 

هنگامی که آنها در کشور کویری سفر می کردند، خداوند قوانین بیشتری به آنها داد تا از آنها پیروی کنند. [۶] خدا کارهای شگفت انگیز زیادی برای کمک به آنها انجام داد. خدا به آنها غذا داد. خداوند راه را به آنها نشان داد تا گم نشوند. اما آنها بارها و بارها شکایت کردند. چون آنها شکایت کردند، موسی بر مردم خشمگین شد. موسی بارها از خدا اطاعت کرده و گوش فرا داده بود. اما این بار کاری را که خدا از او خواسته انجام نداد. او با دقت به سخنان خدا گوش نکرد. پس خداوند او را به سرزمین خاص نگذاشت. [۷]

 

داستان های بسیار دیگری در کتاب اعداد وجود دارد. مردم با موسی مخالفت کردند. ملت ها با آنها جنگ کردند. هنگامی که آب آنها را بیمار کرد، خداوند آنها را نجات داد. پیامبر بد* فرشته* را ملاقات کرد. حیوانی صحبت کرد. یک چوب مرده برگها رویید. آب از یک سنگ می آمد.

 

اما بسیاری از داستان ها در مورد همین موضوع هستند. مردم بارها و بارها به وعده های خود با خدا عمل نکردند. از او روی برگرداندند. به حرف او گوش ندادند. اما به هر حال خدا از آنها مراقبت کرد. او همیشه به قول هایی که به آنها می داد عمل می کرد. و به زودی وارد سرزمینی شدند که خدا به آنها وعده داده بود.

 

[1] اعداد ۱ تا ۱۰

[2] عدد ۵

[3] خروج ۳۲؛ پیدایش ۳

[4] اعداد ۱:۱۱ب

[5] اعداد ۱۱:۱۴-۱۲

[6] اعداد ۱۵ تا ۱۹

[7] اعداد ۱۲:۲۰

bottom of page