top of page

عهد عتیق | کتاب های تاریخ

چیزهایی که باید بدانید

کتاب از کجا شروع می شود؟

کتاب درست پس از مرگ جاشوا در سرزمین موعود* شروع می شود.

جاهایی که باید رفت

دبورا برای خدا صحبت کرد.

​یشوع ۴

 

دبورا یک آهنگ نوشت.

​قضات ۵

 

گیدئون یک نبرد را برنده شد.

​یشوع ۷

 

یفتحه یک قول عجیب داد.

​یشوع ۱۱

 

سامسون یک جنگجوی حکیم و احمق بود.

​یشوع ۱۳-۱۶

کتاب به کجا ختم می شود؟

این کتاب ۳۰۰ سال بعد به پایان می رسد. مردم هنوز در زمین بودند.

مردم برای دانستن

دبورا*

سامسون*

گیدئون*

یفتاح*

داستان داوران

کتاب داوران یک کتاب تاریخی است. این کتاب داستان ۳۰۰ سالی را بیان می کند که اسرائیل* پادشاهی نداشت.

 

در پایان کتاب یوشع، مردم در سرزمینی زندگی می کردند که خدا به آنها وعده داده بود. اما هنوز کار زیادی برای انجام دادن وجود داشت. خدا به آنها دستور داد که همه دشمنان خود را از سرزمین بیرون کنند. او به آنها گفت که محرابهایی را که دشمنانشان بتها را می پرستیدند، خراب کنند. او به آنها گفت که با این دشمنان توافق نکنید. خدا وعده داد که به مردم در انجام این کار کمک کند، اما آنها مجبور شدند دشمنان خود را ترک کنند.

 

وقتی یوشع مرد، مردم رهبر نداشتند. آن‌ها می‌دانستند که خدا به آنها چه گفته بود. اما خیلی زود مردم خدا را فراموش کردند. آنها کارهای شیطانی زیادی کردند. آنها حتی شروع به پرستش خدایان دروغین مردم اطراف خود کردند.

 

سالها قبل، موسی* به آنها هشدار داد که خدا را فراموش نکنند. او به آنها گفت که به یاد داشته باشند که خدا زمین و همه چیزهای خوب در آن را به آنها داده است. به آنها گفت که بت نپرستید. او به آنها گفت که خدایان مردمی را که در این سرزمین زندگی می کنند پرستش نکنند. گفت اگر این کار را بکنند خدا بر آنها غضب می کند. اما مردم به یاد نیاوردند که موسی چه گفت. مردم خدا را فراموش کردند.

 

بخش اول این کتاب به ما می گوید که مردم آنچه را که خدا به آنها گفته بود انجام ندادند. آنها به دشمنان خود اجازه دادند که در زمین بمانند. [۱] وقتی آنها این کار را کردند، دشمنان آنها شروع به ایجاد مشکلات زیادی کردند. و چون این کار را کردند، خداوند بر آنان خشم گرفت. گفت چون از او اطاعت نکردند مجازاتشان می کنم. [۲] این آنها را بسیار ناراحت کرد. اما آنها روش خود را تغییر ندادند.

 

این روزهای سخت و ناخوشایند برای اسرائیل بود. بسیاری از مردم خدا را فراموش کردند. آنها وعده هایی را که به او داده بودند فراموش کردند. اما خداوند قوم خود را فراموش نکرد. وقتی مردم شروع به رنج و عذاب کردند، از خدا خواستند تا به آنها کمک کند. و خدا به آنها کمک کرد. هنگامی که آنها در تنگنا قرار گرفتند، خداوند مردان و زنان را برای رهبری آنها فرستاد.

 

این مردان و زنان را قاضی می نامیدند. * [۳] قاضی ها نیز نام این کتاب است زیرا داستان های آنها را بازگو می کند. وقتی قاضی در زمین بود، مردم از خدا اطاعت کردند. و خداوند به مردم کمک کرد تا بر دشمنان خود پیروز شوند. اما وقتی قاضی نبود، مردم خدا را فراموش کردند. به قولی که به او داده بودند عمل نکردند. پس دشمنان آنها دوباره قوی شدند. به زودی، دشمنان قوم خدا را شکست دادند. بنابراین مردم از کاری که کرده بودند متاسف شدند. آنها به درگاه خدا گریه می کردند و از او کمک می خواستند. و پس از آن، خدا قاضی دیگری می دهد.

 

ما چیزهای زیادی در مورد برخی از داوران می دانیم. [۴] آنها از خدا اطاعت کردند و به مردم کمک کردند. اما ما تقریباً هیچ چیز در مورد برخی از داوران نمی دانیم. داوران زن و مرد کاملی نبودند. برخی، مانند سامسون، همیشه آنچه را که درست بود انجام ندادند. اما سامسون می دانست که او ابزاری در دستان خداست. برخی از قضات به مردم کمک کردند تا با دشمنان خود مبارزه کنند. برخی از قضات به مردم کمک کردند تا وعده های خدا را به خاطر بسپارند. برخی از قضات به مردم قانون می آموختند و آنها را به خدا باز می خواندند. اما خدا از همه آنها برای کمک به قوم خود استفاده کرد.

 

ما از داستان های این کتاب چیزهای زیادی یاد می گیریم. سه تای آنها اینجا هستند. خداوند همیشه به وعده های خود عمل می کند. بهتر است به قول هایی که به او داده ایم عمل کنیم. برای افرادی که از خدا روی گردانند و بت می پرستند خوب نمی شود. [۵]

کتاب با این جملات غم انگیز به پایان می رسد.

 

«در آن روزها مردم پادشاهی نداشتند. هر کس هر کاری که فکر می کرد درست بود انجام داد.» [۶]

 

[1] داوران ۱: ۲۷-۳۶

[2] داوران ۲: ۱-۳

[3] داوران ۲: ۱۶-۱۹

[4] مانند دبرا و گیدئون

[5] داوران ۲: ۱۰-۱۵

[6] داوران ۲۱: ۲۵

bottom of page