top of page

عهد عتیق | کتاب های موسی

تثنیه

چیزهایی که باید بدانید

کتاب از کجا شروع می شود؟

تثنیه با مردم نزدیک به مرز سرزمین موعود آغاز می شود.

مکانهایی برای رفتن

موسی عقب ماند.

سفر تثنیه ۲۳:۳-۲۹

 

موسی ده فرمان را داد.

سفر تثنیه ۵

 

ما دستور بزرگ را می‌بینیم.

سفر تثنیه ۶

 

خدا را فراموش نکن.

سفر تثنیه ۱۱:۸-۲۰

 

موسی یک ترانه خواند.

سفر تثنیه ۳۲

کتاب به کجا ختم می شود؟

تثنیه با مرگ موسی به پایان می رسد. مردم اکنون آماده رفتن به سرزمین بودند.

مردم برای دانستن

موسی

یوسف

داستان تثنیه

این کتاب آخرین کتاب موسی است. نام "تثنیه" به معنای "قانون دوم" است.

 

مردم ۴۰ سال در بیابان سرگردان بودند. تقریباً همه بزرگسالانی که از مصر بیرون آمده بودند در آنجا مرده بودند. اما بسیاری از مردم هنوز زنده بودند. فرزندان ابراهیم هنوز ملت بزرگی بودند. به زودی به سرزمینی که خدا به آنها وعده داده بود رفتند. پس موسی می خواست قبل از رفتن با مردم صحبت کند. این کتاب گزارشی از گفته های اوست.

 

با باز شدن این کتاب، موسی در لبه سرزمین موعود ایستاده بود. او می دانست که نمی تواند به داخل زمین برود. پس مردم را جمع کرد تا برای آخرین بار با آنها صحبت کند. موسی آنچه را که خداوند در گذشته به آنها گفته بود به آنها یادآوری کرد. [۱] او در مورد چگونگی مراقبت خداوند از آنها در زمانی که در بیابان بودند صحبت کرد. [۲] او از آنها می‌خواست که همه آنچه در سفر اتفاق افتاده را به خاطر بسپارند. او به آنها گفت که قوانین خدا را فراموش نکنید. اینها همان قوانینی بودند که وقتی به سرزمین می روند باید از آنها پیروی کنند. [۳]

موسی با ده فرمان شروع کرد. [۴] جز خدا خدای دیگری نداشته باشید. بت را پرستش نکنید. نام خدا را اشتباه استفاده نکنید. سبت را به خاطر بسپار *. به پدر و مادرت احترام بگذار قتل نکن با زن یا شوهر دیگری رابطه جنسی نداشته باشید. دزدی نکن. دروغ نگو. چیزهایی را که متعلق به دیگری است آرزو نکنید. او به آنها گفت که قوانین را رعایت کنند و آنها را به خانواده خود آموزش دهند.

 

اما موسی نمی خواست مردم فقط از این قوانین پیروی کنند زیرا از خدا می ترسیدند. او می خواست که آنها خدا را با تمام قلب خود دوست داشته باشند. [۵] موسی می‌دانست که اگر این کار را انجام دهند، وقتی به زمین می‌روند برایشان خوب می‌شود.

سپس، موسی بسیاری از قوانین دیگری را که خدا به اسرائیل داده بود تکرار کرد. او نمی خواست وقتی مردم برای زندگی در سرزمین موعود رفتند آنها را فراموش کنند. با آنها درباره عبادت صحبت کرد*. سخنان حکیمانه ای به رهبران می داد. او به همه مردم یادآوری کرد که چگونه خدا را در همه قسمت های زندگی خشنود کنند. او آنها را در مورد عذاب های خدا برای کسانی که از اطاعت کوتاهی می کنند هشدار داد.

 

در قسمت آخر کتاب، موسی برای آخرین بار مردم را گرد هم آورد. او سخنان پیمانی را که تقریباً ۴۰ سال پیش با خدا بسته بودند، گفت. او به آنها یادآوری کرد که خداوند به آنچه وعده داده عمل خواهد کرد. وقتی اطاعت می کردند، خدا برکتشان می داد. نعمتش را بر می داشت در حالی که نمی کردند. سپس موسی مردم را به آنچه وعده داده بودند دعوت کرد.

 

نزدیک به پایان کتاب، موسی آهنگی نوشت. این آهنگ به آنها یادآوری می کند که خدا کیست و چرا باید از او اطاعت کنند. پس موسی به آنها گفت که هر کلمه آن را به خاطر بسپارند.

 

خداوند صخره است،

و کار او کامل است!

بله همه راه های او درست است!

خداوند صادق و امین است.

او خوب و صادق است.» [۶]

 

موسی مطمئن نبود که این گروه از مردم بهتر از والدینشان از خدا اطاعت کنند. [۷] آنچه گم شده بود و به آن نیاز داشتند یک قلب جدید بود. [۸] وقتی قلب جدیدی داشتند، خدا را دوست می‌داشتند، از قوانین او اطاعت می‌کردند و راه‌های او را دنبال می‌کردند. [۹]

موسی جاشوا را به عنوان رهبر بعدی انتخاب کرد. پس از آنکه او یک بار دیگر مردم را برکت داد، موسی درگذشت. به زودی مردم وارد سرزمینی شدند که خدا به آنها وعده داده بود. اما ابتدا برای مرگ موسی روزهای متمادی گریستند و در پایان کتاب کلماتی برای بزرگداشت او اضافه کردند.

 

از آن زمان، اسرائیل* هرگز پیامبری* مانند موسی نداشته است. خداوند او را رو در رو می شناخت. موسی نشانه ها و کارهای حیرت انگیز زیادی انجام داد. هیچ کس هرگز قدرت عظیمی که موسی داشت را نداشته است. هیچ کس هرگز کارهای شگفت انگیزی را که او انجام داد، در نزد همه مردم انجام نداده است.» [۱۰]

 

۱. تثنیه ۵:۱

۲. تثنیه ۱-۳

۳. تثنیه ۴

۴. تثنیه ۵

۵. تثنیه ۴:۶-۹

۶. تثنیه ۴:۳۲

۷. تثنیه ۲۷:۳۱-۲۹

۸. تثنیه ۳۰:۶

۹. تثنیه ۶:۳۰-۱۴

۱۰. تثنیه ۱۰:۳۴-۱۲

bottom of page